مناجات ماه محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
در خـیـمهگاهِ غـیبت؛ با غـربتی نهانی هستی برای جدّت مشغولِ روضهخوانی در وادیِ مُحرّم غیر از تو نیست مَحرم چـون وارثِ قـدیـم ِاین داغِ بـیـکـرانـی آشـوب مـیشـود قـلـبِ داغــدارت آقــا با صـوتِ نـابِ قـرآن، یا نـغـمـهٔ اذانی دلـتـنـگـم و عـزیـزم از تو خـبر نـدارم در کربلا و مشهد، یا اینکه جمکرانی؟! تا جان دهم کنارِ هر قطره اشکِ چشمت از خـیـمهٔ عـزایت بفـرست یک نشانی امـسـال هـم بـرایت کـاری نـکـردم اما دعوت شدم به لطفَت در اوجِ مهربانی با نـفـْس در جـدالـم! لـطفا مرا نگهـدار عمری به زیرِ پرچم هر طور میتوانی روزِ ظهورت ایکاش با جان و دل بیایم با ذکـرِ یـاحـسـیـن و با حـالِ آسـمـانـی افتاده چشمت از خواب این روزها و دائم بیگانه با غـذا و یک جرعه آب و نانی شد کشته جدّت آقا چون تشنه و گرسنه با یادِ این مـصیبت در تو نمـانده جانی ایـن روزهـا بـه یـادِ قـدّ کـمـانِ زیـنـب در روضه مینـشـیـنی با قـامتِ کمانی از غارت و اسارت جانت به لب رسیده شـام تو میشود صبـح؛ با گریهٔ نهـانی |